شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۵۰: هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد باشد که چو روز آید بروی گذرت افتد زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز آن کس که به امیدی بر خاک درت افتد آیم به درت افتم، تا جور کنی کمتر از بخت بدم گویی خود بیشترت افتد من خاک شوم، جانا، در رهگذرت افتم آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد گفتم که: بده دادم، بیداد فزون کردی بد رفت، ندانستم، گفتم: مگرت افتد در عمر اگر یک دم خواهی که دهی دادم ناگاه چو وابینی رایی دگرت افتد کم نال، عراقی، زانک این قصهٔ درد تو گر شرح دهی عمری، هم مختصرت افتد شیخ فخرالدین عراقی