صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۹۲: مرا به میکده هر کس که راه بنماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا به میکده هر کس که راه بنماید در بهشت به رویش خدای بگشاید بجز قلمرو مازندران کجا دیگر کلاه گوشه مینا به ابر می ساید در آن دیار اقامت مکن که از سردی زبان آتش سوزان به زینهار آید بیا به کشور مازندران که در سرما بغیر آتش می آتشی نمی باید چنان ربوده اشرف شده است دیده من که التفات به سیر بهشت ننماید چنان ز ابر نگردیده است جوشن پوش که آفتاب در او تیغ کار فرماید به جای باده مگر بحر را کشم بر سر که می ز عهده این ابر بر نمی آید اگر چه از دل سنگین دلبران سازند بنای توبه درین بوم وبر نمی پاید ازان همیشه بود بر قرار رنگ گلش که ماه ماه در او آفتاب ننماید به این دیار طرب خیز چشم بد مرساد که کار باده ز کیفیت هوا آید مرا ز تجربه کاران نصیحتی یادست که توبه نامه به خط شکسته می باید حدیث خوبی مازندران واشرف را زبان کوته صائب چه شرح فرماید صائب تبریزی