صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۸۲: اسیر عشق تو دلتنگ از الم نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اسیر عشق تو دلتنگ از الم نشود حجاب خنده این کبک کوه غم نشود کجا به درهم ودینار می شود معمور به درد وداغ تو هر دل که محتشم نشود ز حرف مردم عالم کشیده دار انگشت که زود عمر تو کوتاه چون قلم نشود کراست زهره تواند به گرد ما گردید اگر کبوتر ما دور از حرم نشود به زیر بار ستم روزگار خم سازد ز بار طاعت حق قامتی که خم نشود به سنگ کم نکند التفات مرد تمام خداپرست مقید به یک صنم نشود که رو نهاد به هستی که از پشیمانی نفس گسسته به معموره عدم نشود ز انقلاب توان برد جان به همواری که آب آینه هرگز زیاد وکم نشود شود ز گردگنه پاک سینه ای صائب که غافل از نفس پاک صبحدم نشود صائب تبریزی