صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۶۷: به چاره سوز محبت ز جان برون نرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چاره سوز محبت ز جان برون نرود تبی است عشق که از استخوان برون نرود کنون که شاخ گل از پای تابه سر گوش است ز ضعف ناله ام از آشیان برون نرود ز قد خم به ره راست دل قدم ننهاد کجی ز تیر به زور کمان برون نرود درازدستی رهزن چه می تواند کرد ز راه راست اگر کاروان برون نرود چه گل توان ز تماشای گلعذاران چید به گلشنی که ازو باغبان برون نرود توان به بوی گل از خار خشک گل چیدن ز باغ بلبل ما در خزان برون نرود شده است خاک چمن سرمه ای ز سایه زاغ چگونه بلبل ازین گلستان برون نرود همیشه درد به عضو ضعیف می ریزد که پیچ وتاب ز موی میان برون نرود به زور درد دل جسته است هیهات است که تیر آه من از آسمان برون نرود در آن حریم که صائب سخن شناسی نیست بهوش باش که حرف از دهان برون نرود صائب تبریزی