صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۶۲: اگر چه روی من از درد زعفرانی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چه روی من از درد زعفرانی بود خمیرمایه صد رنگ شادمانی بود ز خشک مغزی پیری مرا یقین گردید که در سیاهی مو آب زندگانی بود فغان که جامه فانوس شمع هستی من ز روزگار همین آستیم فشانی بود سخن گسسته عنان راه حرف خارستان مدار زندگانی من به پاسبانی بود تمتعی که ازین خاکدان رسید به من سبک رکابتر از گرد کاروانی بود فتاد از نظرم تا ز خون تهی شد دل سبوی باده سبکروح از گرانی بود به جرم هرزه درایی گداختند مرا زبان شکوه من گرچه بی زبانی بود من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی بلای چشم کبود تو آسمانی بود به بوسه ای نزدی مهر برلبم هرگز همیشه لطف تو با دوستان زبانی بود زپرده شعله دیدار کار خود می کرد جواب موسی ما گرچه لن ترانی بود ازان به تیغ زبان شد جهان ستان صائب که مدح گستر عباس شاه ثانی بود صائب تبریزی