صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۶۱: ز خانه مست برون آن نگار آمده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خانه مست برون آن نگار آمده بود به اختیار نه بی اختیارآمده بود شکفته روی وشلایین ومست وخواب آلود به مدعای من دل فگار آمده بود چو شاخ گل ز سراپاش خنده می بارید گشاده روی تر از نوبهار آمده بود خطر ز سایه خود داشت نخل نوخیزش زبس که درخور بوس وکنار آمده بود اگر چه بود ز مستی به هر طرف مایل به جانب دل امیدوارآمده بود چو آفتاب که آید برون ز چادر صبح برون ز پرده شرم آن عذارآمده بود پیاده بود به ظاهر چو گلبن نوخیز ولی به بردن دلها سوارآمده بود کمی نبود ز اسباب عیش بزمش را برون ز خانه به قصد شکارآمده بود هنوز بخت گرانخواب چشم می مالد ز دولتی که مرا در کنار آمده بود نبود شیوه او لطفی این چنین صائب ز جذبه دل امیدوار آمده بود صائب تبریزی