صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۴۶: خوشا کسی که به دامان خود قدم شکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا کسی که به دامان خود قدم شکند تمام دست شود خویش را بهم شکند به شیشه خانه دلهای ما جه خواهد کرد بتی که بال و پر طایر حرم شکند مدار دست ز دامان آه روز مصاف که قلب دشمن خونخوار این علم شکند همیشه خنده کبک است در دهان کسی که پای خویش به دامان کوه بهم شکند نیم ز اهل شکایت ولیک می ترسم که زور باده سبوی مرا بهم شکند کمال مردی ومردانگی است خودشکنی ببوس دست کسی را که این صنم شکند مدار نامه توقع ازان شکسته دلی که در نوشتن یک حرف صد قلم شکند به خاکساری ما می برند شاهان رشک که دیده است سفالی که جام جم شکند شکست جوهر صاحبدلان نسازد کم به پشت کار کند تیغ را چو دم شکند کجاست سالک از خود گذشته ای صائب که دامنی به میان در ره عدم شکند صائب تبریزی