صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۹۴۰: اگر به قامت رعنای او نظاره کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر به قامت رعنای او نظاره کند ز طوق فاخته زنجیر سروپاره کند من و نظاره ابروی او که چون مه عید تمام عیش جهان را به یک اشاره کند نصیب صبح ز خورشید داغ حسرت شد دگر کسی به چه امید سینه پاره کند نفس شمرده زند هر که در بساط وجود چوصبح زندگی خویش را دوباره کند گرفتم این که بود موج در شنا تردست چه دست وپای درین بحر بی کناره کند عجب که فرصت دیدن به عیب خلق رسد به عیب خویش اگر آدمی نظاره کند چهابه چشم تماشاییان کند یا رب رخی که دیده خورشید پرستاره کند نهان چگونه کنم عشق را که زور شراب به شیشه های تنک کار سنگ خاره کند چو شمع گریه هرکس که آتشین باشد جز این که دست بشوید ز جان چه چاره کند کسی که چون دل صد پاره مصحفی دارد چرا به مهره گل صائب استخاره کند صائب تبریزی