صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۸۶۳: مرا امید نشاط از سپهر چون باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا امید نشاط از سپهر چون باشد که ماه عید در او نعل واژگون باشد چه خون که در دل نظارگی کند نگهش بیاض نرگس چشمی که لاله گون باشد عرق ز روی تو بی اختیار می ریزد در آفتاب قیامت ستاره چون باشد زبان عقل در اوصاف عشق کوتاه است که صبحدم علم شمع سرنگون باشد چنان که تنگی دلها به فراخور عقل گشاد سینه به اندازه جنون باشد فریب ساحل ازین بحر بیکنار مخور که هر سفینه در او نعل واژگون باشد چرا چولاله کنم شکوه تنک ظرفی مرا که داغ درون زینت برون باشد ز سنگ لاله دلمرده خیمه بیرون زد چراغ زنده دلان زیر خاک چون باشد فغان که دیده رهبرشناس نیست ترا وگرنه ذره به خورشید رهنمون باشد کجا زناله صائب دلت به درد آید؟ وگرنه که گوش به آواز ارغنون باشد غنیمت است که غمخانه جهان صائب غمی نداشت که از صبر ما فزون باشد صائب تبریزی