صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۸۳۹: به روی گرم تو آیینه تا برابر شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به روی گرم تو آیینه تا برابر شد بهشت روی ترا چشمه سار کوثر شد زخال اگر چه بنا گوش نیک اختر شد ازین ستاره شب زلف دل سیه تر شد دل نظارگیان آب شد زدیدن تو اگر زدیدن خورشید دیده ها تر شد چه فتنه ها که ازو جای گرد برخیزد به هر زمین که نهال تو سایه گستر باشد ز جلوه سرو تو کیفیتی به بستان داد که طوق فاختگان جمله خط ساغر شد به چشم همت من استخوان بی مغزی است سعادتی که زبال هما میسر شد ز بیقراری بلبل کجا به حرف آید ز خامشی دهن غنچه ای که پر زر شد زچشم شور نگردد چو ماه دنبه گداز شکاریی که درین صید گاه لاغر شد ز بحر دور فتادم ز خودنماییها یتیم زود شود قطره ای که گوهر شد چرا چو سرو کنم دست از آستین بیرون مرا که دولت آزادگی میسر شد ستاره ریز کند چشم خلق را صائب چراغ هر که ازان روی آتشین برشد صائب تبریزی