صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۸۱۲: مرا ز باده گلگون دماغ می سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا ز باده گلگون دماغ می سوزد چو لاله باده من در ایاغ می سوزد ز می چراغ دگرها اگر شود روشن مرا ز باده روشن دماغ می سوزد به عشق لاله عذاران علاقه ای است مرا که من کباب شوم هر که داغ می سوزد ز بیکسی به جز از داغ ناامیدی نیست مرا کسی که به بالین چراغ می سوزد برد به خرمن مقصود ره سبکسیری که همچو برق نفس در سراغ می سوزد دگر کدام گل آتشین شکفته شده است؟ که عندلیب ز بیرون باغ می سوزد سیاهی از شب عاشق نمی برد زحمت اگرچه شب همه شب چون چراغ می سوزد مرا ز نشو و نما نیست بهره، ابر بهار عبث به تربیت من دماغ می سوزد بود ملال به مقدار مال هرکس را به قدر روغن خود هر چراغ می سوزد خیال روی که صائب مراست در دل گرم؟ که اشک چون گهر شبچراغ می سوزد صائب تبریزی