صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۹۱: ز عشق رشته جانی که پیچ و تاب نخورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عشق رشته جانی که پیچ و تاب نخورد ز چشمه گهر شاهوار آب نخورد منم که رنگ ندارم ز روی گلرنگش وگرنه لعل چه خونها ز آفتاب نخورد کجا به شبنم و گل التفات خواهد کرد؟ ز چهره عرق افشان، دلی که آب نخورد به خاک پای تو خون می خورد به رغبت می همان حریف که در پای گل شراب نخورد درین بهار که یک غنچه ناشکفته نماند غنیمت است که دستی بر آن نقاب نخورد چنان گرفت تکلف بساط عالم را که خاک تشنه جگر آب بی گلاب نخورد! تویی که سنگدلی، ورنه هیچ زهره جبین به هر مکیدن لب خون آفتاب نخورد صبور باش که در انتظار ابر بهار صدف به تشنه لبی از محیط آب نخورد ز خود برآی که در سنگ آتش سوزان شراب لعل ز خونابه کباب نخورد زمانه کشتی احسان چنان به خشکی بست که هیچ تشنه جگر بازی سراب نخورد ندامت است سرانجام میکشی صائب خوشا کسی که ازین چشمه سار آب نخورد صائب تبریزی