صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۸۱: علاج غم به می خوشگوار نتوان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
علاج غم به می خوشگوار نتوان کرد به آب، آینه را بی غبار نتوان کرد اگرچه تشنه فریب است موجهای سراب مرا به جلوه دنیا شکار نتوان کرد کنار بام حوادث مقام راحت نیست تلاش مرتبه اعتبار نتوان کرد چو آب و آینه از سادگی درین گلزار نظر سیاه به نقش و نگار نتوان کرد فریب شمع چو پروانه خورده ام بسیار مرا به چرب زبانی شکار نتوان کرد اگر به حال جگر تشنگان نپردازد ملامت گهر آبدار نتوان کرد ز آب گوهر نیکی به ابر برگردد به جان مضایقه با تیغ یار نتوان کرد مشو به دیدن خشک از سمنبران قانع که از بهار قناعت به خار نتوان کرد چنین که تیغ مکافات در زبان بازی است صدا بلند درین کوهسار نتوان کرد خضاب، پرده پیری نمی شود صائب به مکر و حیله خزان را بهار نتوان کرد صائب تبریزی