صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۸۰: نظر بر آن رخ چون آفتاب نتوان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظر بر آن رخ چون آفتاب نتوان کرد به یک نگاه دل خویش آب نتوان کرد کمال حسن ترا نقص اگر بود این است که شیوه های ترا انتخاب نتوان کرد ازان ز روز حساب ایمنی که می دانی که بیحساب تو ظالم، حساب نتوان کرد ظهور معنی نازک بود ز پرده لفظ نظاره رخ او بی نقاب نتوان کرد نکرده آب دل خویش را چو شبنم گل تهیه سفر آفتاب نتوان کرد علاج غفلت خود کن که پای خواب آلود سفر چو تنگ شود، در رکاب نتوان کرد کجا به سینه دل عاشقان قرار کند؟ به روی بستر بیگانه خواب نتوان کرد به روزگار کهنسالی این فراموشی عطیه ای است که یاد شباب نتوان کرد فریب عشق به آه دروغ نتوان داد شکار خضر به دام سراب نتوان کرد درین محیط که طوفان نوح ابجد اوست به هر نسیم چو موج اضطراب نتوان کرد به یک نظر که ترا داده اند حیران باش که سیر بحر به چشم حباب نتوان کرد به فکر خلق چه نسبت خیال صائب را؟ چرا تمیز خطا از صواب نتوان کرد؟ صائب تبریزی