صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۶۲: فروغ روی تو چون از نقاب می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فروغ روی تو چون از نقاب می گذرد عرق ز پیرهن آفتا می گذرد به خون دل گذرد روزگار سوختگان مدار شعله به اشک کباب می گذرد ازین چه سود که در گلستان وطن دارم؟ مرا که عمر چو نرگس به خواب می گذرد ز پیش خرمن من برق از کم آزاری به آرمیدگی ماهتاب می گذرد کسی چگونه کند هوش را عنانداری؟ که موج لاله و گل از رکاب می گذرد بنای توبه سنگین ما خطر دارد اگر بهار به این آب و تاب می گذرد به تشنگی گذرد ز آب زندگانی صائب کسی که موسم گل از شراب می گذرد صائب تبریزی