صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۵۷: چگونه جان ز تنم هجر سینه تاب برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چگونه جان ز تنم هجر سینه تاب برد؟ من آن نیم که مرا در فراق خواب برد ز روی کاتب اعمال شرم کن، تا کی به نامه عملت حرف خورد و خواب برد؟ زمان دولت تر دامنان سبکسیرست کسی چه شکوه شبنم به آفتاب برد؟ من و جدایی ازان آستان، خدا نکند! مگر ز بزم تو بیرون مرا شراب برد بغیر آه نداریم سینه پردازی غبار تفرقه جغد از دل خراب برد فتاده است مرا کار با خودآرایی کز آب آینه، از چشم، گرد خواب برد کجاست قاصد از سرگذشته ای صائب؟ کز این غبار سجودی به آن جناب برد صائب تبریزی