صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۳۷: همین نه فاخته در سر هوای او دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همین نه فاخته در سر هوای او دارد به هر که بنگری این طوق در گلو دارد کسی که سر به دو عالم فرو نمی آرد یقین شناس که در سر هوای او دارد ز هیچ ذره ناچیز سرسری مگذر که زیر پرده هزار آفتاب رو دارد درین محیط به هر قطره ای که می نگرم نصیب خاصی از فیض عام او دارد هزار بار مرا سوخت عشق و داد به باد همان دلم رگ خامی ز آرزو دارد بشوی دست و دل خویش از علایق پاک که در نماز بود هرکه این وضو دارد گلی که رنگ من از بوی او شکسته شده است هزار مرحله افزون به رنگ و بو دارد به عهد لعل لب آبدار او رگ سنگ چو تاک گریه مستانه در گلو دارد ز تاج پادشهان پایتخت می سازد کسی که همچو گهر پاس آبرو دارد به جرم بیخودی ای مستحب مرا مشکن که از خم است اگر باده ای سبو دارد ز چشم ما که کند اشک پاک، در جایی که آب روی گهر قدر آب جو دارد جواب آن غزل است این که عارفی گفته است ندانم آن گل خودرو چه رنگ و بو دارد صائب تبریزی