صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۱۵: چه نکهت است که باد بهار می آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه نکهت است که باد بهار می آرد؟ که هوش می بدر از دل، قرار می آرد شکوفه ای که ز طرف چمن هوا گیرد کبوتری است که پیغام یار می آرد وصال گل به کسی می رسد که چون شبنم به گلشن آینه بی غبار می آرد غبار حیرت اگر دیده را نپوشاند که تاب جلوه آن شهسوار می آرد؟ دل آن ریاض که سرو تو جلوه گر گردد دل شکسته صنوبر به بار می آرد مرا چو برگ خزان دیده می کشد بر خاک رخی که رنگ به روی بهار می آرد کدام لاله ز چشم تر آستین برداشت؟ که سیل لخت دل از کوهسار می آرد چه نعمتی است که بی حاصلان نمی دانند که تخم اشک چه گلها به بار می آرد به خاکساری من نیست هیچ کس صائب که دیدنم به نظرها غبار می آرد صائب تبریزی