صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۸۷: خوشا سعادت آن دل که آب می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا سعادت آن دل که آب می گردد که شبنم آینه آفتاب می گردد به آتشی است دل خونچکان من مایل که شسته روی به اشک کباب می گردد مشو ز وقت ملاقات دوستان غافل که هر دعا که کنی مستجاب می گردد اگرچه موی سفیدست تازیانه مرگ به چشم نرم تو رگهای خواب می گردد نه از برای تماشاست کوچه گردی من ز بیم سوختن خود کباب می گردد همان که در طلبش رفته ای ز خود بیرون درون خلوت دل بی نقاب می گردد فسانه می شمرد مست، شور محشر را کجا به چشم تو از ناله خواب می گردد؟ تپیدن دل ما صائب اختیاری نیست به تازیانه آتش، کباب می گردد صائب تبریزی