صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۶۵: من آن نیم که ز درد گران کنم فریاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آن نیم که ز درد گران کنم فریاد ز سنگلاخ چو آب روان کنم فریاد چنین که گوش گل از شبنم است پرسیماب چه لازم است درین گلستان کنم فریاد؟ ز گرد سرمه نفس گیر می شود آواز چه حاصل است که در اصفهان کنم فریاد؟ کنم چو ریگ روان نرم نرم راهی قطع جرس نیم که به چندین زبان کنم فریاد ز وصل بیش ز هجرست بیقراری من به نوبهار فزون از خزان کنم فریاد ز قطع راه مرا نیست شکوه ای چو جرس ز ایستادگی کاروان کنم فریاد صدا بلند نسازد ز من کشاکش دهر کمان نیم که ز زور آواران کنم فریاد نمی رسد چو به دامان دادرس دستم گه از زمین و گه از آسمان کنم فریاد گل از چمن شد و بلبل گذشت و رفت بهار ز دوری که من بی زبان کنم فریاد؟ نمی شود دل مجنون من تهی از درد اگر چو سلسله با صد دهان کنم فریاد ز درد نیست مرا شکوه ای چو بیدردان که از طبیب من ناتوان کنم فریاد ز من چو کوه نخیزد صدا به تنهایی مگر به همدمی دیگران کنم فریاد کجاست سلسله جنبان ناله ای صائب؟ که همچو چنگ به چندین زبان کنم فریاد صائب تبریزی