صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۳۲: اگر از سنگ رگ سنگ برون می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر از سنگ رگ سنگ برون می آید ریشه غم ز دل تنگ برون می آید باده روح درین شیشه نخواهد ماندن آخر این آینه از زنگ برون می آید سنگ اطفال به مجنون چه تواند کردن؟ این شرار از جگر سنگ برون می آید شیوه عشق وفادار همان یکرنگی است حسن هرچند به صد رنگ برون می آید خون چو شد مشک، نماند به ته پوست نهان از عقیقش خط شبرنگ برون می آید حسن سنگین دل اگر گشت ملایم چه عجب؟ مومیایی ز دل سنگ برون می آید می شود صائب ازان موی کمر نازکتر تا سخن زان دهن تنگ برون می آید صائب تبریزی