صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۳۰: گر خس و خار ز گرداب برون می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر خس و خار ز گرداب برون می آید خواجه از عالم اسباب برون می آید نشود عقل حریف می گلرنگ به زور ناشناور کی ازین آب برون می آید؟ سد یأجوج سخن نیست به جز خاموشی شیشه از عهده سیماب برون می آید عشق با حسن بود در ته یک پیراهن ذره با مهر جهانتاب برون می آید می کند رحم تراوش ز دل سنگ ترا اگر از دست گهر آب برون می آید غفلت از تشنه لبی سوخت مرا در جایی که به ناخن ز زمین آب برون می آید خامشی مهر لب هرزه درایان گردد بحر از عهده سیلاب برون می آید کشتی عقل فکندیم به دریای شراب تا ببینیم چه از آب برون می آید! اگر آن موی کمر ترک خم و پیچ کند صائب از رشته جان، تاب برون می آید صائب تبریزی