صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۰۲: مانع شور جنون سلسله پا نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مانع شور جنون سلسله پا نشود سیل را موج عنان تاب ز دریا نشود نشد از خنده ظاهر دل پرخون شادان تلخی باده کم از قهقه مینا نشود نیست گنجایش اسرا حقیقت دل را گوش ماهی صدف گوهر دریا نشود نشود سنگ ره آب روان جوش حباب مانع گرمروان آبله پا نشود جمع در حوصله مور شود دانه ما خرمن ما گره سینه صحرا نشود چه کند صبح قیامت به شب تیره ما؟ دل فرعون سفید از ید بیضا نشود پیچ و تاب از رگ جان در حرم وصل نرفت موج ساکن به بغل گیری دریا نشود عشق مغرور کند خون به دل حسن آخر یوسف آن نیست که مغلوب زلیخا نشود صدف گوهر عبرت شودش دیده پاک عارفی را که نگه خرج تماشا نشود صبح پیری نشود پرده سیه کاری را مو درین شیر محال است که رسوا نشود آتش عشق به تدبیر نگردد خاموش تب خورشید خنک از دم عیسی نشود صائب از داغ جنون است سیه مستی ما سر ما گرم ز کیفیت صهبا نشود صائب تبریزی