صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۶۵: لب لعل تو همان تلخ زبان است که بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب لعل تو همان تلخ زبان است که بود در نگین تو همان زهر نهان است که بود حسن اهلیت خط هیچ اثر در تو نکرد آتش خوی تو جانسوز چنان است که بود دل سنگین ترا ناله ما نرم نکرد حلقه زلف همان سخت کمان است که بود شب زلفت ز خط سبز، سیه دل تر شد این سیه کار همان دشمن جان است که بود گرچه شد کشور حسن تو ز خط زیر و زبر همچنان دیده به رویت نگران است که بود خط بیرحم به انصاف نیاورد ترا خشم و ناز و ستم و جور همان است که بود خط ز رخسار تو هرچند قیامت انگیخت چشم مستت به همان خواب گران است که بود دل ما با تو چنان است که خود می دانی گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد ما همانیم اگر یار همان است که بود گرچه نگذاشت اثر عشق تو از نام و نشان دل ز داغت به همان مهر و نشان است که بود گرچه شد باده حسن تو ز خط پا به رکاب صائب از جمله خونابه کشان است که بود صائب تبریزی