صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۵۴: بنده حسن خداداد شوم همچو کلیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنده حسن خداداد شوم همچو کلیم آتش داغ من از مجمره طور بود چاک در پرده زنبوری انگور افکند شیوه دختر رز نیست که مستور بود عیش بی غم نتوان یافت به عالم صائب نیش زنبور نهان در دل انگور بود دار هر چند به ظاهر ز ثمر عور بود ثمر پیشرس او سر منصور بود بهتر از دیدن سیمای گرانجانان است بندبند من اگر در ته ساطور بود خلوت خویش اگر بیضه عنقا سازم گوشم از جوش سخن خانه زنبور بود چون نسیم سحر از بس که سبک می گذرم پای من دست حمایت به سر مور بود شور عالم همه از پسته لب بسته توست ورنه در ساغر محشر چه قدر شور بود؟ صائب تبریزی