صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۴۷: دانه از سینه خود مرغ نظر می چیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دانه از سینه خود مرغ نظر می چیند صدف از حوصله خویش گهر می چیند سخن عشق بود صیقل آیینه جان از دل سوخته زنگار شرر می چیند کام حرص است که از شهد نگردد شیرین ورنه قانع ز نی خشک شکر می چیند به چه امید درین بحر توان لنگر کرد؟ دامن از کشتی ما موج خطر می چیند گل بی خار بود قسمتش از خارستان هرکه از باغ جهان گل به نظر می چیند به ادب باش درین باغ که هرکس اینجا می نهد بر سر هم دست، ثمر می چیند هرکه از زخم زبان می دهد آزار ترا خس و خاری است که از راه تو بر می چیند می زند طعنه غفلت به تو کافر نعمت مور هر ریزه که از راهگذر می چیند لذت سنگ ملامت ز دل صائب پرس کبک سرمست گل از کوه و کمر می چیند صائب تبریزی