صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۳۶: سالکان را ز جهان عشق تو بیگانه کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالکان را ز جهان عشق تو بیگانه کند سیل در بحر چرا یاد ز ویرانه کند؟ می شود جلوه بت راهنمایش به خدا گر به اخلاص کسی خدمت بتخانه کند از شبیخون نسیم سحر ایمن گردد شمع پیراهن اگر از پر پروانه کند خاک در کاسه خورشید کند جولانش هر که را سلسله زلف تو دیوانه کند بر دل سنگ خورد شیشه رعنایی سرو در ریاضی که قدت جلوه مستانه کند لنگر کشتی طوفان زده گوهر نشود سنگ اطفال چه با شورش دیوانه کند؟ زاهد از گردش او نشأه ساغر یابد چرخ اگر خاک مرا سبحه صد دانه کند صائب از قید فلک می جهد آخر بیرون تیر چون قصد اقامت به کمانخانه کند؟ صائب تبریزی