صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۳۳: داغ با سینه ارباب محبت چه کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داغ با سینه ارباب محبت چه کند؟ لاله با دامن صحرای قیامت چه کند؟ زهر در مشرب ما باده لب شیرین است با دل ما سخن تلخ نصیحت چه کند؟ فارغ از بیش و کم بحر بود آب گهر خشکی چرخ به ارباب قناعت چه کند؟ نرگس از خواب گران داد سر خویش به باد تا به ما عاقبت خواب فراغت چه کند؟ می شود قیمت یوسف ز غریبی افزون با عزیزان جهان، خواری غربت چه کند؟ خرده گل چه بود پیش سبکدستی باد؟ حاصل روی زمین پیش سخاوت چه کند؟ با چراغی که بود صرصرش از سینه خویش گر شود هر دو جهان دست حمایت چه کند؟ آسمان از سپر انداختگان است اینجا در چنین معرکه ای تیغ شجاعت چه کند؟ بود یعقوب به پیراهن یوسف خوشوقت آن که داده است ز کف دامن فرصت چه کند؟ کوه را می برد این باده پرزور از جا تا به این شیشه دلان مستی دولت چه کند؟ شب تاریک بود پرده جمعیت دل صائب از تیرگی بخت شکایت چه کند؟ صائب تبریزی