صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۲۸: خط شبرنگ چه با آن رخ پرنور کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط شبرنگ چه با آن رخ پرنور کند؟ برق را ابر محال است که مستور کند پیش آن کان ملاحت دهن خوبان چیست؟ در نمکزار، نمکدان چه قدر شور کند؟ ادب عشق مرا در حرم وصل گداخت وقت آن خوش که تماشای تو از دور کند پرده صبح نقاب رخ خورشید نشد چون نهان داغ مرا مرهم کافور کند؟ دل پرخون چه پر و بال گشاید در جسم؟ دانه چون نشو و نما در دهن مور کند؟ چشم خورشید ز نظاره او آب آورد نگه خیره چه با آن رخ پر نور کند؟ می کند گریه مستانه مرا با دل تنگ آنچه با شیشه نازک می پرزور کند به لب خشک مکن عیب من تشنه جگر کاین سفالی است که خون در دل فغفور کند خانه را با سپر موم کند زآتش حفظ هرکه شیرین دهن خلق چو زنبور کند نتوانست کند نکهت خود را گل جمع دل صد چاک چسان را ز تو مستور کند؟ از وصال تو نصیبش جگر پرخون بود تا فراق تو چه با صائب مهجور کند صائب تبریزی