صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۲۳: ساده لوحان که می از خم به مدارا نوشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساده لوحان که می از خم به مدارا نوشند از بخیلی به قلم آب ز دریا نوشند پیش ما تشنه لبان چند مکیدن لب خود؟ خون دل به ز شرابی است که تنها نوشند نشأه در حوصله شهر شود زندانی باده آن است که در دامن صحرا نوشند به سفالین قدح خاک کجا پردازند؟ میکشانی که می از عالم بالا نوشند گر فتد کاسه خونی به کف سوختگان لاله سان سر بهم آورده به یک جا نوشند ما همان مست جنونیم که دنباله روان جام سرشار ز نقش قدم ما نوشند عوض آب خضر، نقد دل مخموران آب سردی است که در پرده شبها نوشند صائب آن درد نصیبم که شود خون جگر هر شرابی که به یاد من شیدا نوشند صائب تبریزی