صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۰۷: اهل معنی به سخن بلبل بستان خودند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اهل معنی به سخن بلبل بستان خودند به نظر آینه دار دل حیران خودند پای رغبت نگذارند به دامان بهشت همه در سیر گلستان ز گریبان خودند جگر تشنه به سرچشمه حیوان نبرند این سکندرمنشان چشمه حیوان خودند چشم چون لاله به لخت جگر خود دارند میزبان خود و مهمان سر خوان خودند در ته توده خاکستر هستی چون برق گرم روشنگری آینه جان خودند از خدا رنج خود و راحت مردم طلبند مرهم زخم کسان، داغ نمایان خودند به نسیم سخن سرد پریشان نشوند همچو دستار سر صبح، پریشان خودند عشوه خرمن گل را به جوی نستانند غنچه خسبان ریاضت گل دامان خودند گاه در قبضه بسطند و گهی در کف قبض دمبدم قفل و کلید در زندان خودند چه عجب گر سخن تلخ به شکر گویند که ز شیرین سخنیها شکرستان خودند پرتو مهر به افسرده دلان ارزانی خانمان سوختگان شمع شبستان خودند فرصت دیدن عیب و هنر خلق کجاست؟ که به صد چشم، شب و روز نگهبان خودند خاطر جمع ازین قوم طلب کن صائب که پریشان شده فکر پریشان خودند صائب تبریزی