صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۰۶: تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند همه گلهای چمن در پس دیوار شدند ای بسا خیره نگاهان که به یک چشم زدن چون شرر محو در آن شعله دیدار شدند پرده بردار که از شوق تماشای رخت در و دیوار جهان آینه رخسار شدند این چه قدست که تا سایه به گلزار افکند سروها در بغل رخنه دیوار شدند تا لوای خط مشکین ترا وا کردند سرکشان چون علم زلف نگونسار شدند هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است بس که مردم ز تماشای تو از کار شدند کار موقوف به وقت است که اشجار چمن به نسیمی همه از برگ سبکبار شدند مرگ را تلخ کند عمر چو شیرین گذرد جای شکر است که افلاک ستمکار شدند یارب ای عشق گرانمایه چه اکسیری تو که همه بیجگران از تو جگردار شدند مهر زن بر لب دعوی که بسا چون منصور از تهی مغزی خود تاج سردار شدند رشته عمر به مقراض دو لب قطع شود بیشتر خلق جهان در سر گفتار شدند صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند صائب تبریزی