صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۸۸: هر گروهی به دلیل دگر آویخته اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر گروهی به دلیل دگر آویخته اند بوشناسان به نسیم سحر آویخته اند بهر فردوس گروهی که ز دنیا گذرند از هوایی به هوای دگر آویخته اند رگ خامی رسن گردن منصور شده است میوه پخته کجا از شجر آویخته اند؟ پرده بردار که چون ابر پریشان گردد هر حجابی که ز پیش نظر آویخته اند تا به آن موی میان کس نتواند ره برد زلف مشکین ترا تا کمر آویخته اند چشم شوخ تو به عیب دگران مشغول است ورنه صد آینه در رهگذر آویخته اند غافلند از دل پر آبله خود صائب ساده لوحان که به عقد گهر آویخته اند صائب تبریزی