صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۶۸: چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟ ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟ شوخی حسن نماند به ته پرده شرم برق را ابر محال است به زنجیر کشد صدف ما به رگ ابر دهن وا نکند زخم ما آب ز سرچشمه شمشیر کشد نتواند سخن عشق کشید از من، غیر بیجگر طعمه چسان از دهن شیر کشد؟ به خرابی چو توان گشت ز سیلاب ایمن چه ضرورست کسی منت تعمیر کشد؟ هرکه داند کرم از عفو چه لذت دارد خجلت جرم ز ناکردن تقصیر کشد خواب سودازدگان مشق جنون است تمام از معبر چه کسی منت تعبیر کشد؟ گره رشته بود مانع جولان گهر دل چسان پای ازان زلف گرهگیر کشد؟ نیست چون دامن صحرای طلب را پایان به چه امید کسی زحمت شبگیر کشد؟ می شود رزق کمان دست نوازش صائب گرچه بر خاک هدف را کشش تیر کشد صائب تبریزی