صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۵۷: گرچه آن سرو روان در همه جا می باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرچه آن سرو روان در همه جا می باشد نیست ممکن که توان یافت کجا می باشد خلق را داروی بیهوشی حیرت برده است ورنه او با همه کس در همه جا می باشد نیست ممکن که ز من دور توانی گردید عینک صافدلان دورنما می باشد از سر کوی تو هرکس که کند عزم سفر گر به فردوس رود رو به قفا می باشد در دل ماست خیال تو و از ما دورست عکس از آیینه در آیینه جدا می باشد خضر در دامن صحرای طلب کمیاب است ورنه در هر سیهی آب بقا می باشد جگر سوخته صاحب نظران می دارند مشک در ناف غزالان ختا می باشد دل سنگ تو ز بیتابی ما آسوده است قبله را کی خبر از قبله نما می باشد؟ نیست ممکن که به رویش نگشایند دری هرکه در حلقه مردان خدا می باشد سر آزاده و درد سر دولت، هیهات تیغ بر فرق من از بال هما می باشد رهنوردی که سبکبار ز دنیا گذرد خار در رهگذرش دست دعا می باشد هرکه جان داده درین راه، رسیده است به جان دل هرکس که ز جا رفت بجا می باشد از دم گرم تو صائب دل افسرده نماند نفس سوختگان عقده گشا می باشد صائب تبریزی