صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۵۲: زردی روی من از باده کشیدن باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زردی روی من از باده کشیدن باشد موج می رنگ مرا بال پریدن باشد زان به خون قانعم از باده گلرنگ که خون باده ای نیست که موقوف رسیدن باشد دل عاشق ز غم روز حساب آسوده است دانه سوخته فارغ ز دمیدن باشد تا به چند از لب میگون تو ای بی انصاف روزی ما لب خمیازه مکیدن باشد بردباری و تواضع سپر آفتهاست پل این سیل گرانسنگ خمیدن باشد راه در بی جهت از یک جهتی بتوان برد خضر این بادیه دنبال ندیدن باشد سخن پاک محال است که افتد بر خاک در گهر آب مسلم ز چکیدن باشد چند چون شمع درین بزم ز روشن گهری روزی من سر انگشت مکیدن باشد نیست غیر از سخن مهر و محبت صائب گفتگویی که سزاوار شنیدن باشد صائب تبریزی