صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۴۸: اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید کعبه آن است که در ناف بیابان باشد حیف خود می کشد آخر ز فلک ناله من این شرر چند درین سوخته پنهان باشد؟ مرگ بیداردلان صحبت بیدردان است شرر از دود سیه کار گریزان باشد صائب این تازه غزل کز قلمت ریخته است جای آن است که تاج سر دیوان باشد حجت زنده دلی دیده گریان باشد شاهد مرده دلیها لب خندان باشد مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان سر خود می خورد آن پسته که خندان باشد بر سر خوان فلک شکوه ز طالع کفرست شوری بخت درین بزم نمکدان باشد مستی از دایره عقل برون برد مرا گرد خوابی که کلید در زندان باشد می کند پرتو خورشید سپرداری خویش حسن آن نیست که محتاج نگهبان باشد عشق بی صفحه رخسار نگردد گویا مور را آینه از دست سلیمان باشد همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد برق شیرازه خرمن نتواند کردن می چه سازد به دماغی که پریشان باشد؟ بگریزند ز مردم که درین وحشتگاه فتح ازان است که از خلق گریزان باشد صائب تبریزی