صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۳۴: چند جان سختی ما سنگ ره ما باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند جان سختی ما سنگ ره ما باشد؟ صدف ما گره خاطر دریا باشد رحمت آن نیست که طاعت نکند عصیان را سیل یک لحظه غبار دل دریا باشد نیستم عقل که مردود نظرها باشم درد عشقم که مرا در همه دل جا باشد طالب گوهر عشقی، دل روشن به کف آر لگن شمع تجلی ید بیضا باشد اشک عشاق، نظر بسته به دامان آید طفل این قوم گریزان ز تماشا باشد هر که با دختر رز دست در آغوش کند می خورم خونش، اگر پنبه مینا باشد عجبی نیست که رفتار فراموش کند عرق از بس به رخش محو تماشا باشد هر که را درد طلب نیست غم رزق خورد رزق ما در قدم آبله پا باشد دل صائب نکشد ناز ترشرویی بحر روزی این صدف از عالم بالا باشد صائب تبریزی