صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۲۰: چشم عاشق پی جانان به پریدن نرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم عاشق پی جانان به پریدن نرسد دل صیاد به آهو به تپیدن نرسد اختر عاشق و امید ترقی، هیهات دانه سوخته هرگز به دمیدن نرسد بهر گلگونه ربایند ز هم حورانش کشته تیغ ترا خون به چکیدن نرسد ما قدم بر قدم جاذبه دل داریم خبر قافله ما به شنیدن نرسد به تماشا ز بهشت رخ او قانع باش که گل و میوه این باغ به چیدن نرسد قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند به من خسته به جز چشم پریدن نرسد پرده صبح امیدست شب نومیدی تا نسوزد نفس اینجا به کشیدن نرسد دورتر می شود از قطع مسافت راهش رهنوردی که به منزل به رمیدن نرسد تو ز لعل لب خود، کام مکیدن بردار که به ما جز لب خمیازه مکیدن نرسد در حریمی که من از درد کشانم صائب بحر را دعوی پیمانه کشیدن نرسد صائب تبریزی