صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۱۳: صبر هر چند به دل رنگ حضر می ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبر هر چند به دل رنگ حضر می ریزد شوق از خانه برون رخت سفر می ریزد صدف از تشنه لبی مشرق تبخال شده است ابر در کام نهنگ آب گهر می ریزد عارفان جان خود از خصم ندارند دریغ گل به دامان صبا زر به سپر می ریزد با سبکدستی ما برق حوادث چه کند؟ جرأت کشتی ما رنگ خطر می ریزد بس که از سبزه آن طرف بناگوش ترست خط ریحان چمن خاک به سر می ریزد بر گریزان کرم لذت دیگر دارد گرد آن نخل که بی خواست ثمر می ریزد هر زمین تخمی و هر تخم زمینی دارد داغ، ته جرعه خود را به جگر می ریزد مور ما را به کف دست سلیمان برسان تا ببینی به تکلم چه شکر می ریزد دل محال است لب از حرف شکایت بندد شعله را تا نفسی هست شرر می ریزد با لب او سخن از حسن گلوسوز زده است زهر خود را خط سبزش به شکر می ریزد دیده از اشک و لب از آه و دل از داغ پرست عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد نیست جز خامه صائب که زوالش مرساد! رگ ابری که شب و روز گهر می ریزد صائب تبریزی