صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۰۶: نه ز می خوردن ما شور و شری برخیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه ز می خوردن ما شور و شری برخیزد نه ز همصحبتی ما ضرری برخیزد مهر زن بر لب افسوس که سامان جهان آنقدر نیست که آه از جگری برخیزد نام بلبل ز هواداری عشق است بلند ور نه پیداست چه از مشت پری برخیزد بزم ارباب خرد خوابگه بیخبری است مگر از مجلس مستان خبری برخیزد دل سرگشته ما راه به منزل نبرد گر ز هر نقش قدم راهبری برخیزد جگر خاک نگردید ز طوفان سیراب مگر از دیده ما ابر تری برخیزد تیر اگر در هوس صید شود خاک نشین به ازان است به بال دگری برخیزد عشق از خرمن ما دود به افلاک رساند آنقدر وقت که از جا شرری برخیزد گو برو ماتم دلمردگی خویش بدار هر که از خواب به بانگ دگری برخیزد غنچه ما نفسی می کشد از دل صائب که به امداد نسیم سحری برخیزد صائب تبریزی