صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۹۹: اشک گرمم جگر وادی محشر سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اشک گرمم جگر وادی محشر سوزد داغ تبخال به کنج لب کوثر سوزد آستین دست ندارد به چراغ گل داغ این چراغی است که تا دامن محشر سوزد آتش عشق ز خاکستر هندست بلند زن درین شعله ستان بر سر شوهر سوزد از می این چهره که امروز تو افروخته ای گر کنی باد زن از بال سمندر، سوزد از کلاه نمدی دود کند اخگر عشق این نه عودی است که در مجمر افسر سوزد به که سر بر سر بالین سلامت بنهم چند از پهلوی من سینه بستر سوزد؟ از چه برده است نواهای ملال انگیزت؟ که بر افغان تو صائب دل کافر سوزد صائب تبریزی