صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۸۸: گوهر عکس لبش گر به شراب اندازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوهر عکس لبش گر به شراب اندازد کله عیش، می از جوش حباب اندازد جدل شبنم و خورشید بود مشت و درفش خرد آن به که سپر پیش شراب اندازد کوس شهرت زند از خم چو فلاطون هرکس خشت برگیرد و از دست کتاب اندازد هر که خواهد که کند مشکل عالم را حل دفتر عقل همان به که در آب اندازد نه ز مستی است نمک گر به شراب افکندم چشم تا چند به روی تو حباب اندازد؟ غلط اندازی حسن است که آب حیوان پرده بر روی خود از موج سراب اندازد خواب مخمل نبود در گرو افسانه بخت کی گوش به افسانه خواب اندازد؟ نگرفته است کس آیینه خورشید به موم چون به رخسار تو مشاطه نقاب اندازد؟ صائب از بحر به یک جرعه برآوردی گرد در خور ظرف تو، ساقی چه شراب اندازد؟ صائب تبریزی