صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۸۰: شد فنا هر که سر از تیغ شهادت وا زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد فنا هر که سر از تیغ شهادت وا زد تر نشد هر که دلیرانه بر این دریا زد هرکسی حاجت خود را به دری عرض نمود دست دریوزه ما بر در استغنا زد به ادب باش که سر در قدم تیغ افشاند چون حباب آن که درین بحر دم بیجا زد گر خس و خار تعلق نبود دامنگیر می توان خیمه چو شبنم به چمن هرجا زد آب روشن که صفا در قدمش می غلطید دید تا روی ترا آینه بر خارا زد هر که بر سینه ارباب دعا دست گذاشت خبر از خویش ندارد که به دولت پا زد صائب از وادی در یوزه دلها مگذر که پریشان نشد آن کس که در دلها زد صائب تبریزی