صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۷۲: جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان ما تاب زهر زلف پریشان نخورد دل ما آب ز هر چاه زنخدان نخورد می این بزم به خوناب جگر آغشته است طفل بی گریه دمی شیر ز پستان نخورد تا کسی نشکند آیینه خودبینی را آب چون خضر ز سرچشمه حیوان نخورد به تهیدستی و بی برگی خود ساخته ایم چون سر دار، سر ما غم سامان نخورد طره خم به خمش شب همه شب می لرزد که نسیمی به چراغ دل سوزان نخورد نشود واسطه رزق جهان چون یوسف هر که یک چند دل خویش به زندان نخورد رزق ما تنگ زاندیشه بی حاصل ماست نان کسی می خورد اینجا که غم نان نخورد نیست سرگشتگی عشق به صائب مخصوص کشتیی نیست درین بحر که طوفان نخورد صائب تبریزی