صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۷۰: چند دل خون خود از دوری احباب خورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند دل خون خود از دوری احباب خورد؟ کف خاکی چه قدر سیلی سیلاب خورد؟ ترک آداب بود حاصل هنگامه می می حرام است بر آن کس که به آداب خورد شود از زخم نمایان جگرش جوهردار هرکه از چشمه تیغ تو دمی آب خورد تا بود دل بصفا، نفس مکدر باشد دزد بیدل جگر خویش به مهتاب خورد بیقراری ز رگ جان حریصان نرود بر سر گنج بود مار و همان تاب خورد فتنه در سایه آن زلف سیه در خواب است آه اگر باد بر آن زلف سیه تاب خورد هرکه چون شبنم گل صاف کند مشرب خویش آب از چشمه خورشید جهانتاب خورد روزی بی دهنان می رسد از عالم غیب کوزه سر بسته چو گردید می ناب خورد چه کند با جگر تشنه صائب دریا؟ ریگ از چشمه سوزن چه قدر آب خورد؟ صائب تبریزی