صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۵۶: قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد صبر را حوصله جنبش مژگان تو نیست پیش شمشیر قضا سینه سپر نتوان کرد دلم از رشک تماشایی او پر خون است گر چه در چشمه خورشید نظر نتوان کرد خرد سست قدم را به حریفان بگذار که به این بدرقه از خویش سفر نتوان کرد نگذری تا ز سر هستی ناقص چو حباب سر ازین قلزم خونخوار بدر نتوان کرد ای بسا رزم که مردی سپر انداختن است به شجاعت همه جا دست بدر نتوان کرد نفس برق درین وادی خونخوار گداخت از تمنای جهان زود گذر نتوان کرد عقده ای نیست درین دایره بی سر و پا که ز هم باز به یک آه سحر نتوان کرد دهن از خبث بشو پاک که مانند صدف آب را بی دهن پاک، گهر نتوان کرد تا چو کشتی ننهی بار رفیقان بر دل پنجه در پنجه دریای خطر نتوان کرد تا نمی در قدح اهل مروت باقی است صائب از کوی خرابات سفر نتوان کرد صائب تبریزی