صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۵۳: رخنه هایی که مرا در جگر آن مژگان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخنه هایی که مرا در جگر آن مژگان کرد زرهی نیست که بتوان به قبا پنهان کرد این طراوت که گل روی ترا داده خدا می تواند نفس سوخته را ریحان کرد گوی خورشید به خون دست ز آسایش شست حسن روزی که سر زلف ترا چوگان کرد سرمه خامشی طوطی گویا گردید بس که نظاره او آینه را حیران کرد تخم امید من از سعی فلک سبز نشد دانه سوخته خون در جگر دهقان کرد هیچ جا زیر فلک قابل آرام نبود این صدف گوهر محبوس مرا غلطان کرد غوطه در خون شفق زد ز ندامت صائب هر که چون صبح لبی زیر فلک خندان کرد صائب تبریزی