صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۴۹: دل چون آینه را تار نمی باید کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چون آینه را تار نمی باید کرد پشت بر دولت دیدار نمی باید کرد عارفی را که پر و بال فلک جولان نیست سیر در کوچه و بازار نمی باید کرد می رود زود برون از ته پا کرسی دار تکیه بر دولت بیدار نمی باید کرد تا توان بود خمش، چون قلم از بی مغزی سر خود در سر گفتار نمی باید کرد می رسد نامه سر بسته در اینجا به جواب درد دل پیش حق اظهار نمی باید کرد نقطه در سیر و سکون تابع رمال بود شکوه از ثابت و سیار نمی باید کرد هرکه بر خود نکند رحم، بر او رحم جفاست باده تکلیف به هشیار نمی باید کرد از در حق به در خلق مبر حاجت خود شکوه از یار به اغیار نمی باید کرد از تهی مغز طمع بند زبان نتوان داشت خامه را محرم اسرار نمی باید کرد رتبه حسن یکی صد شود از دیده پاک منع آیینه ز دیدار نمی باید کرد مرکز دایره عیش ثبات قدم است سیر بی نقطه چو پرگار نمی باید کرد ذکر خالص بود از بند علایق رستن رشته سبحه ز زنار نمی باید کرد تا دو لب تیغ دو دم می شود از خاموشی دهن زخم ز گفتار نمی باید کرد مکن آن روی عرقناک ز عاشق پنهان ظلم بر تشنه دیدار نمی باید کرد صائب از آب شود آتش سرکش مغلوب جنگ با مردم هموار نمی باید کرد صائب تبریزی