صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۴۱: روزگار طرب و نوبت غم می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگار طرب و نوبت غم می گذرد ماتم و سور جهان زود ز هم می گذرد خواب آسودگی و عرصه هستی، هیهات صبح ازین مرحله با تیغ دو دم می گذرد چه کند عرصه ایجاد به دلتنگی ما؟ سخن از تنگی صحرای عدم می گذرد ماه و خورشید نتابند رخ از سیلی عشق سکه را حکم به دینار و درم می گذرد هیچ کس نیست که در فکر دل خود باشد عمر مردم همه در فکر شکم می گذرد لب لعل تو به این آب نخواهد ماندن دور فرماندهی خاتم جم می گذرد این چه چشم است که از غمزه بی زنهارش آب تیغ از سر آهوی حرم می گذرد صائب از اهل حسد می گذرد بر دل من آنچه بر آینه از صحبت نم می گذرد صائب تبریزی